مجموعة نكت عن البخيل

* بخيل واقف فى البلكونة... ابنه جاى من بعيد يقول له بابا بابا بابا ... قاله:
يا ابن الكلب بابه واحده كفاية.
************************************************
* قال بخيل لأبنائه : من ينجح منكم سأريه سيارة الأيس كريم.
***********************************************
* بخيل يوم مات لقوا وصيته ( انا متسبح لا تغسلوني )
*****************************************
* بخيل اخذ ولده الى السوبر ماركت، اخذ الولد بسكوت وشوكلاته قال يابابا
احبه قال الاب بوسه ورجعه.
***********************************************
* اشترى رجل بخيل ثلاث برتقالات، قطع الأولى فوجدها متعفنة فرماها، قطع
الثانية فوجدها متعفنة فرماها، فأطفأ النور وقطع الثالثة وأكلها
**********************************************
تراهن بخيلان على من يبقى تحت الماء أكثر من الآخر يدعوه للعشاء...
فلم يخرج أحد منهما حتى الآن.
*********************************************
* كان أحد البخلاء متضايقاً وحزيناً ، فسأله زميله : ما بك ؟
فقال البخيل : لقد انكسرت سنة من أسنان مشطي .وأنا أريد تسريح شعري .
الزميل : ألا يمكنك استخدام المشط دون هذه السنة ؟
البخيل : لا ... لأنها كانت السنة الأخيرة !!!
*******************************************

هههههههههههههههههههههههههههههه
يسلمو خالو

شرفتو